به گزارش همشهری آنلاین به نقل از آتلانتیک، جان اشتاین در سال ۱۹۰۲ در کالیفرنیا به دنیا آمد. پدرش خزانه دار و مادرش آموزگار بود. پس از تحصیل علوم در دانشگاه استنفورد، در سال ۱۹۲۵ بدون دریافت مدرکی دریافت کند دانشگاه را رها کرد و به نیویورک رفت. در این شهر خبرنگاری کرد و پس از دو سال به کالیفرنیا برگشت. مدتی به عنوان کارگر ساده، متصدی داروخانه، میوهچین و ... به کار پرداخت و به همین سبب با مشکلات برزگران و کارگران آشنا شد. پس از آن در خانهای نگهبانی می کرد که در این زمان وقت کافی برای خواندن و نوشتن پیدا کرد.
نخستین اثرش جام زرین را در سال ۱۹۲۹ نوشت. نگاه انسان دوستانه و دقیق او به جهان پیرامون و چهرهی رنجکشیده خودش سبب درخشش او در نوشتن آثاری چون موشها و آدمها و خوشههای خشم شد. خوشههای خشم او در سال ۱۹۳۹ منتشر شد و جایزه پولیتزر را از آن خود کرد. اشتاین به سبب خلق این آثارش جایزه نوبل سال ۱۹۶۲ را کسب کرد. از دیگر آثار وی می توان به چراگاه های آسمان، به خدایی ناشناس، دره دراز، ماه پنهانست، دهکده از یاد رفته، کره اسب کهر، شرق بهشت، مروارید و پنجشنبه شیرین اشاره کرد.
وی در نامهای به یک نویسنده جوان برای نوشتن داستانهای کوتاه توصیههایی کرده است که مرور آن میتواند برای نویسندههای جوان مفید باشد. شش توصیه نویسنده آمریکایی به ترتیب طبق زیر هستند:
۱-همیشه در نوشتن داستان از همان ابتدا به پایانش فکر نکنید. همیشه سعی کنید به جای نوشتن طولانی هر روز یک صفحه بیشتر ننویسید. به ما گفتند تنها راه نوشتن داستان کوتاه خوب، نوشتن داستان کوتاه خوب است. فقط بعد از نوشته شدن میشود فهمید چطور انجام شده. به ما اینطور گفتند که این سختترین فرم است، به این دلیل که داستان کوتاههای محشر دنیا خیلی کم هستند.
۲- آزادانه بنویسید و به جای اینکه فکر کنید چه کسی چه جوری مینویسد بیشتر روی سبک و اندیشههای خود تمرکز کنید. در کوتاهترین زمان ممکن فکری که به ذهنتان خطور میکند روی کاغذ بیاورید چون ممکن است دیگر ایدههای جالب به سراغتان نیاید.
۳- در نوشتن مخاطب را فراموش کنید. بهتر است بگویم نویسندههای موفق در طول تاریخ نویسندههایی بودند که در نوشتن تنها به خودشان فکر میکردند. به عبارت دیگر اصلاً نگاه نکنید چه کسی چه فکری درباره نوشتههای شما خواهد کرد.
۴-اگر میخواهید داستانتان را از صحنه یا مکانی آغاز کنید بهتر است به این فکر کنید که شما خودتان در آن حضور دارید. به آنجا بروید و فکر کنید تنها هستید و میخواهید با شخصیتهای داستانتان حرف بزنید و ملاقاتشان کنید.
۵-از نوشتن یا خلق صحنههایی خودداری کنید که خیلی در شخصیت خصوصی شما شرکت دارد. یعنی دقت کنید که هیچ وقت سلیقههای شخصی خود را در نوشتن داستانهای شخصیتهای داستان دخالت ندهید. افکار و آرزوهای خود را دخالت دهید ولی در خلق یک فضای عمومی به سلیقه آدمهای دیگر نیز توجه کنید.
۶- اگر در داستان از دیالوگ یا گفتوگوی بین دو نفر استفاده میکنید تا جایی که میتوانید با صدای بلند آن را بیان کنید. یعنی سعی نکنید از این دیالوگها به سادگی بگذرید و به تعریف داستان بپردازید. داستانهای واقعی همان روایت گفتوگوی بین آدمها است.
نظر شما